تصور غالب مردم از کلمهی ریاضیات اسلامی، تاریخ ریاضیات مربوط به تمدن اسلامی در چندین سدهی قبل میباشد درحالی که اگر فرهنگ اسلامی جامعهی خود، قسمتی از فرهنگ قومی و بومی، در نظر گرفته شود، ریاضیات اسلامی در واقع به آن قسمتی از ریاضیات قومی گفته خواهد شد که ناظر به فرهنگ دینی و اسلامی جامعه باشد. با این تعریف تاریخ ریاضیات اسلامی فقط بخشی از ریاضیات اسلامی خواهد بود.
اگر تاریخ ریاضی مجموعه تلاشهای یک دانشمند در یک کشور خاص در نظر گرفته شود که ممکن است کاربردی نباشد، به تبع، زیر مجموعهی مدلسازی ریاضی نمیتواند قرار گیرد. اما اگر شیوه حل مسئلهای در یک منطقه بومی شبیه هم باشد که ناشی از سیر یاددهی-یادگیری در گذر تاریخ است، به این معنی که مردم دو منطقه متفاوت در حل یک مسئله ریاضی محض (غیر کاربردی) به دو گونه عمل میکنند. که نشاندهنده تفاوت در روش حل ریاضیدانهای آن دو جامعه (که شاید سرشناس نباشند) و تعلیم به همان سبک خاص باشد (که انواع روشهای عددنویسی اقوام مختلف در همین حوزه قرار میگیرد)، به نظر میآید میتوان آن را جزو ریاضیات قومی دانست. اما قومی دانستن روش بدست آوردن عدد پی از سوی کاشانی، اگر در فرهنگ ایرانی آن زمان هیچ نفوذی نداشته به نظر نامعقول است، یعنی مواردی از تاریخ ریاضیات جزء ریاضیات قومی محسوب خواهد شد که در متن مردم آن منطقه در قالب داستان یا معما و یا قالبهای دیگر نفوذ کرده باشد.
ابن البنا دانشمند مسلمان مالایایی از تمدن بزرگ اسلامی برای آموزش مفاهیم ریاضی از حکم شرعی نذر به عنوان عاملی برای الزامی بودن و انگیزه ایجاد کردن بهره میبرده است. یکی از سوالات او اینگونه است: «یک نفر دارای چهار بشقاب سفید، قرمز، سیاه و زرد و یک سینی است که میتواند حاوی سه بشقاب باشد. او نذر کرده که برای معلم خود چند روز پیدرپی یک سینی از غذا با طرحهای متفاوت ببرد. او چند روز باید این کار را بکند تا دین خود را ادا کرده باشد؟» یا برای حل مسئلهی «پیرمردی چهار نماز واجب خود را فراموش کرده است که هر نمازی در یک روز قضا شده است. حال برای اطمینان از خواندن با ترتیب این چهار نماز، باید چگونه وظیفهی خود را انجام دهد؟» با توسل به بحث ترکیبیات و الگوی چرخشی نمازها بصورت «الف-ب-ج-د» ؛ مدل «الف-ب-ج-د-الف-ب-ج-د-الف-ب-ج-د-الف» را کوتاهترین الگو معرفی کرد که حاوی زنجیره مطلوب از هر نوع نمازهای قضا شده باشد(اسماعیل و اسماعیل ، 2010).
بدیهی است که چنین رویکردی بسیار متفاوت با مثالهایی از ترکیبیات و احتمال در کتب درسی ما است که حتی گاهی به صراحت صحبت از شانس برد و باخت در یک بازی قمار برای دانشآموز مطرح میشود!
سه بعد دین و سه بعد ریاضیات اسلامی
چنانچه دین را به سه حوزه اخلاق، اعتقادات و احکام تقسیم کنیم سه نوع ریاضیات اسلامی خواهیم داشت، علم محاسبه نفس در حوزه اخلاق قرار میگیرد. در حوزه احکام هم نمونههای بسیاری از عبادات و رفتارهای دینی را میتوان یافت که قابل بررسی باشند مانند قبلهیابی و اختلاف افقهای شرعی شهرها و احکام ارث و زکات که به آنها پرداخته خواهد شد. مثالهای ریاضیواری که که متکلمین در تفهیم مسائل اعتقادی میزنند در این قسمت قابل بررسی و گسترش است و همچنین میتوان معجزات عددی قرآن را نیز در این قسمت گنجاند.