نقد روش تبدیل تقویم شمسی به قمری و میلادی در کتاب درسی

در این قسمت منظور آن است که به عنوان مثال سال 1357 مقارن با چه سال قمری و میلادی است. متاسفانه در کتاب درسی تاریخ شناسی (کتاب پیش دانشگاهی رشته علوم انسانی) برای تبدیل تاریخ قمری به میلادی در حالی که از فرمول ریاضی‌وار: «میلادی=622+32/33×قمری»، معروف به فرمول «هارتنر» استفاده کرده و آن را با چند مثال توضیح داده است، اما در تبدیل سال هجری قمری به هجری شمسی،به جای استفاده از فرمولی مشابه با آن، الگوریتم زیر را (بدون توضیح علت هر مرحله) ارائه داده است:

 1- سال قمری را در 11 ضرب کنید.

2- حاصل را بر 365 تقسیم کنید.

3- جواب را از سال قمری کم کنید.

علت: هر سال قمری 354 روز و هر سال شمسی 365 روز است یعنی هر سال 11 روز شمسی از قمری عقب می افتد. با ضرب کردن سال در 11 میزان عقب افتادگی بر حسب روز بدست می آید و با تقسیم کردن بر 365 میزان عقب افتادگی برحسب سال بدست خواهد آمد.

اگر سال قمری را Q بنامیم پس از طی مراحل 11Q و 11/365Q به مرحله

می رسیم که شاید فهم آن برای بعضی ها راحت تر باشد. زیرا این نشان میدهد که هر دو سالشمار از یک زمان شروع شده و با نسبت 354/365 رشد می کنند.که تقریبا نزدیک به نسبت 32/33 است.

با توجه به اینکه سالشمار میلادی و شمسی با هم رشد می کنند اما با اختلاف 622 شروع کرده اند فرمول: «سال میلادی=622+سال شمسی» تولید می شود. با جایگذاری 32/33Q به جای سال شمسی در فرمول قبل فرمول هارتنر بدست می آید.

بیان این مطالب اگر چه درس را کمی ریاضیاتی می کند اما آیا واقعا مطالب را منسجم تر نمی کند؟ اگر کسی بگوید نباید فهم این مطالب را انسانی ها انتظار داشت باید گفت پس چرا دانش آموزان انسانی در سوم دبیرستان روش حل معادلات رادیکالی و معادلات کسری را یاد می گیرند و حل می کنند.!!!

به نظر می آید این سوال را باید دانش آموزان انسانی پاسخ دهند که یادگیری معنادار بهتر است یا یادگیری بی معنی؟؟!