تحقیق کلمنتس و لین (1980) و بلوکهای چوبی
در سال 1980 ، کلمنتس و لین برای انجام تحقیقی در مورد عوامل موثر بر تدریس ریاضی، به قسمتهای زیادی از پاپانوگینی سفر کردند. آنها اظهار داشتند که ابتدا، ماموریت آموزشی خود را در ارتفاعات شرقی و در تنها مدرسه دولتی ده که دارای دو اتاق کوچک بود، انجام دادند به گفتهی آنها، معلم جوان ریاضی آن مدرسه که در شرایط بدی کار میکرد، معلم تازه تحصیل کردهای بود که در دانشگاه، چگونگی استفاده از بلوکهای ارزش مکانی دیینز را فرا گرفته و به کار میبرد. او باید به 120 دانشآموز در دو کلاس درس، رسیدگی میکرد، در حالی که نه میتوانست به زبان اصلی کودکان صحبت کند و نه کودکان قادر به تکلم به زبان اصلی او بودند و زبان اصلی مدارس نیز انگلیسی بود که هم معلم و هم افراد بومی، به سختی آن را به کار میبردند. روزی معلم برای آموزش مفاهیمی چون دایره، مخروط، مثلث و هرم مجموعهای از بلوکهای چوبی که فرهنگ کودکان با آنها نا آشنا بود به مدرسه آورد. او ابتدا یک مستطیل قرمز کشید و سپس از دانشآموزان خواست که بعد از او به زبان انگلیسی(که برای همهی آنها نا آشنا بود) تکرار کنند: «این یک بلوک بزرگ قرمز است، این بلوک بزرگ قرمز یک مستطیل است...» و دانشآموزان نیز این عبارت را تکرار میکردند، در حالی که نمیدانستند معلم چه میگوید و خودشان چه چیزی را تکرار میکنند!!! اشکال این برنامه تدریس این بود که با فرهنگ کودکان هماهنگ نبود. این درحالی است که فرهنگ آموزش ریاضی معاصر، معتقد است که چیزی به نام «بهترین تجربه» که مستقل از فرهنگ باشد، در برنامههای آموزش ریاضی و برنامههای آموزش معلمان ریاضی، وجود ندارد.
سخنرانی آمبروسیو در پنجمین کنگرهی بین المللی آموزش ریاضی در استرالیا(1984)
میتوان شروع ریاضیات قومی را به عنوان یک حوزه تحقیقی در آموزش ریاضی، از یک سخنرانی دانست که آمبروسیو در سال 1984 در پنجمین کنگرهی بین المللی آموزش ریاضی در استرالیا ایراد نمود. وی درباره چگونگی شکلگیری ریاضیات قومی، می گوید: من در حال جمع آوری تجربههای کاری خود در برزیل و بسیاری دیگر از کشورهای آمریکای لاتین، آمریکا، اروپا و بعضی از کشورهای آفریقایی بودم که طی آن در ذهن من، مفهوم وسیعتری از ریاضی در حال شکلگیری بود. مفهومی که اساساً، بر نقد جایگاه جامعه و فرهنگ در ریاضیات غربی، متمرکز بود. چندی بعد، بر اثر آشنایی با کارهای مهمی در حوزههای مختلف موسیقیشناسی قومی، گیاهشناسی قومی، تاریخ قومی، روان پزشکی قومی و روششناسی قومی و ... برای بازنمایی تفکری که داشتم، اصطلاح ریاضیات قومی به نظرم مناسب آمد. زیرا این موضوعات علمی بومی، توسط انسان شناسان انجام شده و یقیناً کار قبلی من در ریاضیات قومی، به انسانشناسی و قوم نگاری نزدیک بود.
آمبروسیو توضیح میدهد که انگیزه اولیه وی برای معرفی ریاضیات قومی، از صنعتگران یا سبد بافان آمازونی، قایقسازانی که در آبگیرهای آمازون کار میکردند، بناهای مساجد در آفریقای غربی و دیگر مظاهر فرهنگی، گرفته شده است. به گفتهی وی اینها پژوهشگران آموزش ریاضی را به تفکر در کیفیت این مظاهر، و توجه به ویژگیهای نا آشکار ایدههای مستتر در آنها ترغیب میکنند، ایدههایی که بطور عادی، قابل تشخیص نیستند.
تعبیر بوربا (1990) از ریاضیات قومی
به گفتهی بوربا، یک مانع، و ضرورت برداشتن آن، توجه مردم را به خود جلب میکند، به شرطی که آن مانع، بتواند به عنوان یک مسئله قلمداد شود، و وقتی راه حل این مسئله ماهییت ریاضی وار دارد، آن راه حل به پیشرفت ریاضیات قومی در آن گروه فرهنگی، کمک میکند. بعد از آن، ریاضیات قومی، احتمالا به سمت قابلیتهایی بیش از مدلهای ریاضی موجود در کتابهای درسی و فرمولهایی که بیشتر بصورت کد هستند، و معمولا در دسترس گروههای فرهنگی خاصی نیستند، توسعه مییابد. زیرا این نوع ریاضی، با فرهنگ موقعیتی که مسئله در آن مطرح شده، مرتبطتر است. وی هشدار میدهد که ریاضیات قومی را نباید به عنوان ریاضیات «عامیانه» یا «درجه دو» تعبیر کرد.
تعریف رزا (2006) از ریاضیات قومی
رزا، ریاضیات قومی را اشتراکی از سه حوزهی ریاضیات، فرهنگ و مدلسازی ریاضی میداند. یعنی آنچه که مورد مطالعهی ریاضیات قومی است، هم به نوعی انسان شناسی است و مطالعهای در باب فرهنگ اقوام مختلف میباشد و هم به نوعی مطالعهی دانش مدل سازی و نحوهی به کارگیری از علم ریاضیات است و هم به نوعی مطالعهی مفاهیم علم ریاضیات است.